اطلاعات جالب درباره واردات و صادرات
در اقتصاد جهانی امروز، مصرف کنندگان امکان دیدن محصولات و تولیدات را از هر گوشه ای از جهان در مراکز و فروشگاه های محلی خود دارند. این محصولات تولید شده در خارج از کشور یا واردات، گزینه های بیشتری را برای مصرف کنندگان فراهم می کند و به آن ها کمک می کند تا بودجه های خانوار را مدیریت کنند.
اما حجم زیاد محصولاتی که به کشور وارد می شود در مقایسه با صادرات – محصولاتی که از کشور به مقصد خارجی صادر می شود – می تواند تعادل تجارت بین المللی را بر هم بزند و ارزش آن را کاهش دهد. ارزش یک ارز، به نوبه خود، یکی از بزرگترین عوامل تعیین کننده عملکرد اقتصادی کشور است. در اینجا لازم است تا مفهوم ارز و نرخ ارز خارجی بیان شود. منظور از ارز هر وسیله ای است که به صورت اسکناس، چک یا حواله در مبادلات خارجی برای پرداخت ها استفاده میشود . منظور از نرخ ارز خارجی عبارت است از مقداری از واحد پول ملی که برای بدست آوردن واحد پول کشور دیگر باید پرداخت شود. نرخ تعادلی ارز نیز نرخی است که در آن میزان واردات و صادرات یک کشور برابر باشد.
نرخ ارز همچنین به عنوان معیار ارزش برابری پول ملی یک کشور در برابر پول کشورهای دیگر، منعکس کننده وضعیت اقتصادی آن کشور در مقایسه با سایر کشورهاست.
واردات، صادرات و تولید ناخالص داخلی
تولید ناخالص داخلی = C + I + G + (X-M)
C= هزینه مصرف کنندگان خصوصی در کالاها و خدمات
I = هزینه های سرمایه گذاری در کالاهای سرمایه ای تجاری (سرمایه گذاری ناخالص)
G= هزینه های دولتی برای کالاها و خدمات عمومی
=X صادرات
= Mواردات
در حالی که تمام اجزای فرمولبندی تولید ناخالص داخلی در زمینه اقتصاد مهم هستند، (X-M)، نشان دهنده صادرات منهای واردات، و یا صادرات خالص است.
اگر صادرات بیش از واردات باشد، رقم صادرات خالص مثبت خواهد بود، که نشان می دهد کشور دارای مازاد تجاری است. اگر صادرات کمتر از واردات باشد، رقم صادرات خالص منفی خواهد بود و این امر نشان دهنده کسری تجاری کشور است.
مازاد تجاری به رشد اقتصادی کمک می کند. صادرات بیشتر به معنای تولید بیشتر در کارخانه ها و تاسیسات صنعتی است و همچنین تعداد بیشتری از نیروی کار برای تولید در این کارخانه ها کار می کنند. دریافت درآمد صادرات همچنین نشان دهنده جریان ورودی بودجه به کشور است که به رشد اقتصادی کمک می کند.
واردات، صادرات و نرخ ارز
در کشورهایی که گردش ارز در آنها آزاد بوده و دولت و بانک مرکزی در تعیین نرخ ارز دخالتی ندارند، عرضه و تقاضا قیمت ارز را تعیین میکند. اما در برخی کشورها بنا به ملاحظات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، دولت و بانک مرکزی در تعیین نرخ ارز تاثیر بسیار دارند و یک نظام کنترلی را شکل داده اند.
رابطه بین واردات و صادرات کشور و نرخ ارز آن به دلیل حلقه بازخورد بین آنها پیچیده است. نرخ ارز بر مازاد تجاری (یا کسری) تاثیر دارد و آن هم به نوبه خود بر نرخ ارز تاثیر می گذارد. با این حال، به طور کلی، یک ارز داخلی ضعیف، صادرات را تحریک می کند و واردات را گران تر می کند. برعکس، یک ارز داخلی قوی مانع صادرات و واردات ارزان تر می شود.
بیایید از مثال برای نشان دادن این مفهوم استفاده کنیم. یک قطعه الکترونیکی با قیمت ۱۰ دلار در ایالات متحده را که به هند وارد می شود، در نظر بگیرید. فرض کنید نرخ ارز ۵۰ روپیه به دلار آمریکا است. اگر حمل و نقل و سایر هزینه های معامله نادیده گرفته شود، وارد کننده هندی برای این قطعه ۵۰۰ روپیه خواهد پرداخت.
اگر دلار در برابر روپیه هند به سطح ۵۵ برسد، با فرض اینکه صادرات ایالات متحده از قیمت ۱۰ دلار برای این جزء بدون تغییر باقی بماند، قیمت آن به ۵۵۰ روپیه (۵۵ دلار) برای وارد کننده هند افزایش خواهد یافت. این افزایش نرخ ارز ممکن است وارد کننده هند را مجبور کند تا قطعه مورد نظر خود را از کشوری ارزان تر وارد کند.. در نتیجه ۱۰٪ افت ارزش دلار در برابر روپیه، رقابت پذیری صادرکنندگان ایالات متحده در بازار هند را کاهش می دهد.
در همین زمان، یک صادرکننده پوشاک در هند را در نظر بگیرید که بازار اولیه اش در آمریکا است که آن لباس را به قیمت ۱۰ دلار می فروشد و زمانی که درآمد صادرات دریافت شده باشد ( دوباره حمل و نقل و سایر هزینه ها را نادیده بگیرید)، آن را به قیمت ۵۰۰ روپیه وارد خواهد کرد. نرخ ارز را ۵۰ روپیه به دلار در نظر بگیرید.
اگر نرخ روپیه در برابر دلار به ۵۵ کاهش یابد، صادرکننده اکنون می تواند برای دریافت همان مقدار روپیه (۵۰۰) لباس را به قیمت ۹٫۰۹ دلار بفروشد. بنابراین کاهش ۱۰ درصدی بهای روپیه در برابر دلار رقابت صادرکنندگان هند در آمریکا را بهبود بخشیده است.
به عبارت دیگر برای تاثیر نرخ ارز می توان این چنین که گفت افزایش نرخ ارز میتواند باعث بهبود صادرات غیرنفتی و تراز تجاری شود. این مسئله مادامی صادق است که تأثیرات منفی کاهش ارزش پول داخلی نسبت به اثرات مثبت آن سلطه نداشته باشد. عوامل انقباضی بودن اثر افزایش نرخ ارز عبارتند از: کاهش میزان جذب داخلی، افزایش هزینه واردات مواد و نهاده های اولیه، مشکلات موجود در طرف عرضه و نبود زیرساخت ها و ظرفیت های لازم در بخش صادرات، تغییر توزیع درآمد (به نفع صاحبان عوامل تولید) و دیگر اثرات مالی انقباضی همچون تأثیرات وارد بر تراز پرداخت ها، مشکلات مربوط به حساب سرمایه، کاهش اعتماد تجاری. تغییرات نرخ ارز در بلند مدت چون باعث افزایش هزینه های تولیدی از طریق افزایش قیمت مواد اولیه در تولیدات شده باعث زیان دهی شرکت های مزبور می شود.
بررسی نرخ ارز در بازار اقتصادی ایران
حجم عظیمی از اقتصاد در دست دولت است و چون دولت بخش های زیادی از اقتصاد مانند واردات و صادرات را در اختیار دارد، قیمت ها نیز به شکل رقابتی تعیین نمیشود. چون از اساس بازاری برای رقابت وجود ندارد. اقتصاد ایران بر مبنای موازین اقتصادی عمل نمیکند و به همین دلایل نیز هیچ فرمول خاص علمی که بتوان نرخ ارز را تعیین کرد وجود ندارد. یعنی چون عرضه ارز در انحصار دولت و بانک مرکزی است، به ناچار قیمت ارز بر اساس عرضه و تقاضا تعیین نمیشود.
در کشور ایران به دلیل وابستگی صارات غیر نفتی بر صادرات نفتی کاهش ارزش پول ملی(ریال) در اقتصاد ایران اثر انقباضی داشته و به دلیل افزایش هزینه واردات و سطح عمومی قیمت ها، اثر منفی برتولید ناخالص داخلی دارد. از سوی دیگر ارتباط توان و ارزش کالای تولید داخل صادراتی با نرخ ثابت ارز مرتبط است. اما به دلیل اینکه نرخ ارز در کشور ثابت نبوده و روزانه دستخوش تغییرات لحظه ای است، لذا با فرض ثابت بودن هزینه های سایر عوامل تولید در داخل کشور به استثنای نرخ ارز، امکان دستیابی تولید کنندگان و صادرکنندگان برای ارائه کالای داخلی قابل رقابت با کالای خارجی و همچنین کالای صادراتی قابل رقابت با سایر کشورهای رقیب نخواهد بود بنابراین تا زمانیکه ما نتوانیم نرخ ارز را ثابت نماییم امکان رسیدن به تولید در راستای حمایت از تولید داخلی و یا صادرات به خارج از کشور وجود نخواهد داشت. تولید براساس نرخ ارزهای مختلف و با نوسانات شدید امکان برنامه ریزی از تولید کننده و صادر کننده را سلب می کند. در صورت ثبات نرخ ارز، اتفاقات بسیار خوبی برای کشور خواهد افتاد. توان صادراتی کشور با توجه موقیعت استراتژیکی کشور مانند وجودنفت، گاز و سایر منابع معدنی و امکانات طبیعی و خدادادی حداقل سالیانه بیش از پانصد میلیارد قابل استنباط و تحقق است.
کلام آخر اینکه مطالعات اقتصادی نشان می دهد که متغیر نرخ ارز مهم ترین متغیر قیمتی در اقتصاد بوده و نقش مرکزی در اقتصاد ایران بازی می کند و می توان آن را متغیر کلیدی در تعیین سطح عمومی قیمت های کالاها و خدمات داخلی دانست. از آنجایی که نرخ ارز در اقتصاد کشور به عنوان یک لنگر از اهمیت بالایی برخوردار است، تغییرات نرخ ارز باعث اثرات عمده در کوتاه مدت و بلند مدت بر سایر شاخص های اقتصادی کشور و در مجموع بر کل اقتصاد کشور می شود. نرخ ارز یک متغیر کلیدی است که عدم توجه به مدیریت شایسته آن میتواند مسائل و مشکلاتی را برای اقتصاد هر کشوری در ابعاد گوناگون ایجاد کند که اقتصاد ایران نیز از این موضوع مستثنی نیست.
بیشتر بخوانید:
تاثیر تعرفه صادراتی برای مواد معدنی خام بر تولیدکنندگان و صادرکنندگان کوچک
تعدیل تعرفه حمل و نقل و تاثیر آن بر توسعه ترانزیت با کاهش نرخ تعرفه